سیر و تحول علم و دانش در ایر ان و شرق و علل عقب ماندگی فعلی
پرسش : آیا علم و دانش فقط در غرب بوجود آمد؟
با استفاده از http://farzannia.blogfa.com/ بعنوان منبع اصلی
امیر تهرانی
ح،ف
ادامه دارد
ورزش ضامن سلامتی و تندرستی است
پور سینا در جلد اول کتاب قانون بحثی جامع در باره ورزش و اهمیت آن در حفظ سلامتی و طول عمر داشته و می گوید!
"ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید.
.هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد."
منظور پزشک عالیقدر این است که ورزش را بجای دارو درمانی قرار دهید .یعنی ورزش کنید تا نیاز به خوردن دارو نداشته باشید.
هم چنین در همین فصل از کتابش می گوید!
"همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم تا غذا بخوریم وهم چنین می دانی که تندرستی ما با غذایی که مناسب مزاج ما می باشد در ارتباط خواهد بو د. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل باشد.
چون تمام غذایی که ما می خوریم پکنش غذایی نداردو در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در آمده و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند.(منظور آن بخشی های است که توسط ادرار و اجابت مزاج دفع می گردد)
البته باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد دربدن باقی می ماند . آنگاه زمانی که این مقادیر کم ، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی نیز زیاد شده و به تن زیان می رساند.
مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد.
اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد.
اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء به وجود می آید .
واگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند. "
امتلاء به معنی انباشتگی و پری می باشد.اگر مواد زائد از بدن از طریق دفع ادرار از بدن خارج نشود که حکایت از بیماریهای مختلف از جمله صدمه دیدن و یا حتی از کار افتادن کلیه ها و یا حتی ناراحتی قلبی و ریوی دارد.امروز این بیماریها را از طریق آزمایش و سونوگرافی و مشاهده ورم در اندامهای تحتانی بخصوص پا ها مورد توجه قرار می دهند.
او ادر ادامه می گوید!
" به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم و بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:
۱- اگرسعی کنیم تا آن ها را به کمک داروهای سمی از بدن دفع نمائیم خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهشداده و غریزه را خستگی می بخشد.
۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمیممکن باشد؛ باز بار سنگینی بردوش طبیعت خواهدبودو همچنان که بقراط فرموده است: "دارو صفا می دهد و جفا می بخشد".
در ضمن ، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند،به خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی که گوهر زندگی هستند صدمه زده و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند . که در نتیجه بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.مج
پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.
۳- در حالی کهورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیازنموده و بهترین بازدارنده مشکل امتلاء است. چون اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود."
پور سینا برای بزرگسالان نیز ورزش مخصوص به خودشان را توصیه نموده و می گوید!
در ارتباط باورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت.
َشششاگر اندام و جسم آنان در منتهی اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است.
ولی اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد .
مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود.
هم چنین اگر پی ان درپاها آسیبی دارند ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد.
دیگر آنکه ،اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد.
اما اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید بخش بالایی بدن را ورز ش دهند.
هم چنین لازم است که اندام های آسیب دیده را تدریجا به ورزش واداشت تا از آن
ضمنا پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد که به ورزش تدریجی روی آورند
این ازپای افتادگان باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند .
البته اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود،به همین دلیل نباید این چنین اندامی را به ورزش در آورد.
امیر تهرانی
ح.ف
ورزش ضامن سلامتی و تندرستی است
پور سینا در جلد اول کتاب قانون بحثی جامع در باره ورزش و اهمیت آن در حفظ سلامتی و طول عمر داشته و می گوید!
"ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید.
.هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد."
منظور پزشک عالیقدر این است که ورزش را بجای دارو درمانی قرار دهید .یعنی ورزش کنید تا نیاز به خوردن دارو نداشته باشید.
هم چنین در همین فصل از کتابش می گوید!
"همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم تا غذا بخوریم وهم چنین می دانی که تندرستی ما با غذایی که مناسب مزاج ما می باشد در ارتباط خواهد بو د. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل باشد.
چون تمام غذایی که ما می خوریم پکنش غذایی نداردو در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در آمده و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند.(منظور آن بخشی های است که توسط ادرار و اجابت مزاج دفع می گردد)
البته باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد دربدن باقی می ماند . آنگاه زمانی که این مقادیر کم ، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی نیز زیاد شده و به تن زیان می رساند.
مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد.
اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد.
اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء به وجود می آید .
واگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند. "
امتلاء به معنی انباشتگی و پری می باشد.اگر مواد زائد از بدن از طریق دفع ادرار از بدن خارج نشود که حکایت از بیماریهای مختلف از جمله صدمه دیدن و یا حتی از کار افتادن کلیه ها و یا حتی ناراحتی قلبی و ریوی دارد.امروز این بیماریها را از طریق آزمایش و سونوگرافی و مشاهده ورم در اندامهای تحتانی بخصوص پا ها مورد توجه قرار می دهند.
او ادر ادامه می گوید!
" به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم و بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:
۱- اگرسعی کنیم تا آن ها را به کمک داروهای سمی از بدن دفع نمائیم خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهشداده و غریزه را خستگی می بخشد.
۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمیممکن باشد؛ باز بار سنگینی بردوش طبیعت خواهدبودو همچنان که بقراط فرموده است: "دارو صفا می دهد و جفا می بخشد".
در ضمن ، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند،به خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی که گوهر زندگی هستند صدمه زده و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند . که در نتیجه بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.مج
پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.
۳- در حالی که ورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیازنموده و بهترین بازدارنده مشکل امتلاء است. چون اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود."
پور سینا برای بزرگسالان نیز ورزش مخصوص به خودشان را توصیه نموده و می گوید!
در ارتباط باورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت.
َشش اگر اندام و جسم آنان در منتهی اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است.
ولی اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد .
مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود.
هم چنین اگر پی ان درپاها آسیبی دارند ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد.
دیگر آنکه ،اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد.
اما اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید بخش بالایی بدن را ورز ش دهند.
هم چنین لازم است که اندام های آسیب دیده را تدریجا به ورزش واداشت تا از آن
ضمنا پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد که به ورزش تدریجی روی آورند
این ازپای افتادگان باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند .
البته اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود،به همین دلیل نباید این چنین اندامی را به ورزش در آورد.
امیر تهرانی
ح.ف
ورزش ضامن سلامتی و تندرستی است
پور سینا در جلد اول کتاب قانون بحثی جامع در باره ورزش و اهمیت آن در حفظ سلامتی و طول عمر داشته و می گوید!
"ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید.
.هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد."
منظور پزشک عالیقدر این است که ورزش را بجای دارو درمانی قرار دهید .یعنی ورزش کنید تا نیاز به خوردن دارو نداشته باشید.
هم چنین در همین فصل از کتابش می گوید!
"همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم تا غذا بخوریم وهم چنین می دانی که تندرستی ما با غذایی که مناسب مزاج ما می باشد در ارتباط خواهد بو د. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل باشد.
چون تمام غذایی که ما می خوریم پکنش غذایی نداردو در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در آمده و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند.(منظور آن بخشی های است که توسط ادرار و اجابت مزاج دفع می گردد)
البته باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد دربدن باقی می ماند . آنگاه زمانی که این مقادیر کم ، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی نیز زیاد شده و به تن زیان می رساند.
مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد.
اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد.
اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء به وجود می آید .
واگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند. "
امتلاء به معنی انباشتگی و پری می باشد.اگر مواد زائد از بدن از طریق دفع ادرار از بدن خارج نشود که حکایت از بیماریهای مختلف از جمله صدمه دیدن و یا حتی از کار افتادن کلیه ها و یا حتی ناراحتی قلبی و ریوی دارد.امروز این بیماریها را از طریق آزمایش و سونوگرافی و مشاهده ورم در اندامهای تحتانی بخصوص پا ها مورد توجه قرار می دهند.
او ادر ادامه می گوید!
" به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم و بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:
۱- اگرسعی کنیم تا آن ها را به کمک داروهای سمی از بدن دفع نمائیم خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهشداده و غریزه را خستگی می بخشد.
۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمیممکن باشد؛ باز بار سنگینی بردوش طبیعت خواهدبودو همچنان که بقراط فرموده است: "دارو صفا می دهد و جفا می بخشد".
در ضمن ، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند،به خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی که گوهر زندگی هستند صدمه زده و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند . که در نتیجه بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.مج
پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.
۳- در حالی کهورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیازنموده و بهترین بازدارنده مشکل امتلاء است. چون اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود."
پور سینا برای بزرگسالان نیز ورزش مخصوص به خودشان را توصیه نموده و می گوید!
در ارتباط باورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت.
َشششاگر اندام و جسم آنان در منتهی اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است.
ولی اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد .
مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود.
هم چنین اگر پی ان درپاها آسیبی دارند ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد.
دیگر آنکه ،اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد.
اما اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید بخش بالایی بدن را ورز ش دهند.
هم چنین لازم است که اندام های آسیب دیده را تدریجا به ورزش واداشت تا از آن
ضمنا پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد که به ورزش تدریجی روی آورند
این ازپای افتادگان باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند .
البته اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود،به همین دلیل نباید این چنین اندامی را به ورزش در آورد.
امیر تهرانی
ح.ف
آن...چیست؟
دیدگاه های فلسفی ابن سینا
بر گرفته از کتاب شفا: فن سماع طبیعی
در یک آن ...در همان آن....در آن لحظ...در فاصله آنی ...یک آن گذشت... ولی این" آن" چیست؟ چگونه می توان انرا تعبیر و تفسیر نمود و چگونه می توان آنرا توصیف کرد.
آن، را در لغت به معنای وقت تعریف کرده اند. ولی در میان فلاسفه حدّفاصل یا فصل مشترک میان گذشته و آینده را " آن" نامیده اند.
در این ارتباط دو نکته مهم است ؛ یکی این که ماهیتِ «آن» چیست و دیگر این که چه رابطهای با زمان دارد.
پور سینا در بخش طبیعیات کتاب شفای خود اورده است:
چون زمان امری پیوسته است و گسستگی ندارد، هرگاه اجزایی جدا از یکدیگر در آن فرض شود، هریک از آن اجزار را «آن» نامند.
از همینرو، وجودِ «آن»، ذهنی و معنایش وابسته به زمان است. "
این که پور سینا زمان را پیوسته می داند بنابر نظریات امروزی را بر نمی تابد که بد نبال کوانتایی ، یعنی جزء جزگ کردن زمان هستند.
پور سینا معتقد است که وجودِ «آن» در زمان مانند وجود نقطه در خط است. چون نقطه را می توان دو گونه تصوّر کرد:
یکی نقطهای که وجودش وابسته به خط و جزء فرضیِ خط است.
دیگری نقطهای که از سَیَلانش خط حاصل میشود و از این لحاظ وجود خط وابسته به نقطه است.
به همین دلیل «آن» را نیز میتوان دوگونه به تصور آورد:
یکی «آنی» که جزء زمان است و وجودش وابسته به زمان است.امیر تهرانی
ح.ف