میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران

ما چه کردیم؟(۱)


سیر و تحول علم  و دانش در ایر ان و شرق  و علل عقب ماندگی فعلی

پرسش : آیا علم و دانش فقط در غرب بوجود آمد؟


 از تاثیرات مخرب و ویرانگرانه (مغولان) و پس از ایلخانان و نیز آشفتگی ها و بی نظمی های ناشی از آن، بدتر از آن جنگ سی ساله بی وقفه تیمور در نیمه دوم قرن هشتم/ چهاردهم/  که البته کم کم نوعی بهبود در امور اقتصادی چهره نمود."

تاریخ ایران – دوره تیموریان-پژوهش از دانشگاه کمبریج-مترجم یعقوب آژند-تیموریان و ترکمانان-ص195     

آری یورش های تیمور، یورش سه ساله، یورش پنج ساله، یورش هفت ساله، ویرانگری ها ، قتل عام های هولناک، ایران را با میلیون کشته باقی گذاشت. فاتحی که موقع این قتل عام ها در جای جای لشکرش بر کرسی های بلند تلاوت قران می کردند و او در کمال خونسردی مسلمانان را قتل عام می کرد.

و این در موقعی است که بفاصله 90 سال قبل از آن یورش بیرحمانه مغولان دشت (مغولان دو دسته بودند، مغولان کوه نشین و دشت نشین) چنان ایران را ویرانه کرد، که تا 50 سال بعد جز صدای جغد و بوم از سرزمین پهناور ایران شنیده نمیشد، یا بقول برخی راویان ، ایران تبدیل به یک ویرانه عظیم شده بود، یا بقول برخی راویان  که سخن از 25 میلیون کشته و حاصل آن امحاء و نابودی کل سیستم تولیدی (کشاورزی) کشور بود....

...ولی دوبار همردم ایران با ستبری، پافشاری، و پشتکار عظیم این کشور را از بن و ریشه احیا کردند، خبری که مورد اتفاق تمام مورخان و تاریخ نگاران است.

 و تنها مردم ایرانند که چنین پتانسیل عظیمی را از خود نشان دادند. ملت دیگری سراغ نداریم که چنین همت شگرفی از خود نشان داده باشد، این از مقدمه.

      اما در مورد سوال طرح شده باید بگوئیم که هرگز چنین نیست . یعنی تمامی دست آوردهای بشری و تمدن های دیگر چون تمدن چینی، هندی و بالاخص ایرانی، که از خانواده های بزرگ بشری هستند،  حاصل و محصول یکدیگرند.

تمدن ها وامدار یکدیگرند:

حداقل زبان نسل های متشکل اروپا به سنسکریت و فارسی شبیه است و اینکه غرب از شرق و شرق از غرب چیزهائی بغارت گرفته است، حداقل آنچه خودشان می گویند (تاریخ اروپا از انقلاب فرانسه تا زمان ما 1789-1935-کتاب سوم-تلاش برای آزادی-تالیف هربرت ا.ل.فیشر-ترجمه ع.وحید مازندرانی-انتشارات دانشگاه تهران1151)، بنابراین تمدن های بشری وامدار یکدیگرند و این امری کاملا واضح و روشن است.


اروپائیان خود وامدار تمدن یونانی هستند که از طریق رومیان به آنها رسید، اما همین یونان، مادر تمدن اروپائی، نزدیک به 400 سال، زیر یوغ ترکان عثمانی بود و از اثرات سلطه ترکان بر بالکان مسلمانان "بوسنی و هرزه گوین" است. 

طرح چنین سوالاتی در ذهن دانشجویان بیشتر آشفته کردن ذهن دانشجویان  آنهاست به واقعیات تمدن بشری و سوق دادن" همه راه ها بسوی رم" است، تا بهتر بتوان بهره برداری کرد. یادمان نرود یونانیان و رومیان غیر خود را "بربر" (وحشی) و عرب ها دیگران را "موالی" (غلام) و عثمانیان دیگران را "عجم" (زبان نفهم) می خواندند.

کشف و اختراع اروپاییان کجا بود؟

صحبت از 1000 سال پیش کش، هفتصد و هشتاد و هفت سال پیش وقتی مغولان روسیه و سپس اروپای شرقی را فتح کردند و از یک طرف تا برلین حالیه و از طرف دیگر تا "نیواشتات" نزدیک وین (پایتخت اتریش) رسیدند و "باتو" (فرمانده مغولی) از روی شط دانوب گذشت و شهر "کران" را مسخر نمود، کشف و اختراع اروپائیان کجا بود؟ 

این واقعه در سال 1241  میلادی بوقوع پیوست (امپراطوری صحرانوردی-اثر رنه کروسه-بنگاه ترجمه و نشر کتاب- 1353- مجموعه ایران شناسی-ترجمه عبدالحسین میکده-ص439).

رنسانس

در واقع اروپائیان با رنسانس که زمینه ساز انقلاب کبیر فرانسه بود و سپس انقلاب صنعتی از تبعات آن شد، در صحنه جهان بانی ظاهر شدند و مغرب با اسلحه آتشین توفق خود بر جهان محرز نمودند. یادمان نرود که در جنگ جهانی اول هنوز ادوات جنگی مثل توپ و خمپاره ها توسط حیوانات بارکش (قاطر) حمل میشد (1918-1914). در واقع در عرض دو قرن گذشته رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه زمینه ساز پیشرفت علمی گردید و در یک شاخه آن تکنولوژی (ماشین افزار)، جهش ابزاری بوجود آمد.به دیگر سخن اختراعات و اکتشافات مثل برق، اینترنت، کامپیوتر، وسایل حمل و نقل بوجود آمد.

(ما سه نوع تمدن اصلی داریم: یونانی، ایر انی- سرزمین های اسلامی و تمدن اروپایی.تمدن دوم وامدار تمدن اول است و تمدن سوم وامدار تمدن دوم است که ایر انیها نقش اصلی و اساسی را در آن بعهده داشتند. 
حدو پانصد الی هفتصد سال مردم دنیا با کتابهای طبی رازی و ابن سینا معالجه شدند و پز شکان جهان با کتابهای این دو دانشمتد با علم پزشکی آشنا شدند.
ریاضیات فیثاعورثی و اقلیدسی و جهان شناسی و کیهانشناسی بطلمیوسی با نکات تازه و متحول کننده توسط کتابها و آثار خواجه نصیر الدین طوسی به ایر ان و جهان ارایه شد. 
محمد بن موسی خوارزمی ریاضیدان نامی ایران دانش و علم جبر را بنیانگذارد و دانش الگوریتم را ارائه کرد. امروزه علم جبر به زبانهای اروپایی" الجبرا" گفته می شود که نام کتاب جبر خوارزمی است که به عرلب نوشته است. 
الکل در زبانهای اروپایی "الکوهل" گفته می شود که میراث نامگذاری محمد زکریای رازی است.
بیماری ام اس حدو صدو سی چهل سال پیش بعنوان یک عارضه مغزی شناخته شد ولی ابن سینا در کتاب قانون به صراحت می گوید که بیمارانی که با تاری دید به پزشک مراجعه می کنند اگر چشم آنان سالم است ، حتما در بطن جلویی مغز آنان راه بندان و مشکل بوجود امده است.
در همین کتاب وی تاکید می کند منشاء  اصلی تب عفونت است و  آب را باید جوشاند.  
محمد زکریای رازی می گوید بیمار تبدار باید آب خنک و نه خیلی سرد بصورت جرعه جرعه و اندک اندک ولی پیوسته بنوشد تا بتواند زنده بماند و بر بیماری غلبه کند. کاری که تزریق سرم امروز انجام می دهد.)...


با استفاده از http://farzannia.blogfa.com/ بعنوان منبع اصلی


امیر تهرانی

ح،ف


ادامه دارد

دانش ایرانی: نظرات ابن سینا : زندگی سالم فقط با ورزش


ورزش ضامن سلامتی و تندرستی است

پور سینا در جلد اول کتاب قانون بحثی جامع در باره ورزش و اهمیت آن در حفظ سلامتی و طول عمر داشته و می گوید!

"ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید.

.هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد."

منظور پزشک عالیقدر این است که ورزش را بجای دارو درمانی قرار دهید .یعنی ورزش کنید تا نیاز به خوردن دارو نداشته باشید.

هم چنین در همین فصل از کتابش می گوید!

"همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم تا  غذا بخوریم وهم چنین  می دانی که تندرستی ما با غذایی  که مناسب مزاج ما می باشد در ارتباط خواهد بو د. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل باشد.

چون تمام  غذایی که ما می خوریم پکنش غذایی نداردو  در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در آمده و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند.(منظور آن بخشی های است که توسط ادرار و اجابت مزاج دفع می گردد)

البته  باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد دربدن  باقی می ماند . آنگاه زمانی که این مقادیر کم ، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی نیز  زیاد شده و به تن زیان می رساند.

مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد.

اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد.

اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء  به وجود می آید .

واگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند. "

امتلاء به معنی انباشتگی و پری می باشد.اگر مواد زائد از بدن از طریق دفع ادرار از بدن خارج نشود که حکایت از بیماریهای مختلف از جمله صدمه دیدن و یا حتی از کار افتادن کلیه ها و یا حتی ناراحتی قلبی و ریوی دارد.امروز این بیماریها را از طریق آزمایش و سونوگرافی و مشاهده ورم در اندامهای تحتانی بخصوص پا ها مورد توجه قرار می دهند.

او ادر ادامه می گوید!

" به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم و بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:

۱-  اگرسعی کنیم تا  آن ها را به کمک داروهای سمی از بدن دفع نمائیم  خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهشداده و غریزه را خستگی می بخشد.

۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمیممکن باشد؛ باز بار سنگینی بردوش  طبیعت خواهدبودو همچنان که بقراط فرموده است: "دارو صفا می دهد و جفا می بخشد".

در ضمن ، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند،به خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی که گوهر زندگی هستند صدمه زده  و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند . که در نتیجه  بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.مج

پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.

 

۳- در حالی کهورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیازنموده و بهترین بازدارنده مشکل  امتلاء است. چون اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود."

 

پور سینا برای بزرگسالان نیز ورزش مخصوص به خودشان را توصیه نموده و می گوید!

در ارتباط باورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت.

َشششاگر اندام و جسم آنان در منتهی  اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است.

ولی اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد .

مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد  به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود.

هم چنین اگر پی ان  درپاها آسیبی دارند  ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد.

دیگر آنکه ،اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد.

 اما اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید بخش بالایی بدن را ورز ش دهند.

هم چنین لازم است که اندام های آسیب دیده را تدریجا به ورزش واداشت  تا از آن 

ضمنا  پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد که به ورزش تدریجی روی آورند

این ازپای افتادگان باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند .

البته اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود،به همین دلیل  نباید این چنین اندامی را به ورزش در آورد.


امیر تهرانی

ح.ف

دانش ایرانی: نظرات ابن سینا : زندگی سالم فقط با ورزش

دانش ایرانی: نظرات ابن سینا : زندگی سالم فقط با ورزش

ورزش ضامن سلامتی و تندرستی است

پور سینا در جلد اول کتاب قانون بحثی جامع در باره ورزش و اهمیت آن در حفظ سلامتی و طول عمر داشته و می گوید!

"ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید.

.هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد."

منظور پزشک عالیقدر این است که ورزش را بجای دارو درمانی قرار دهید .یعنی ورزش کنید تا نیاز به خوردن دارو نداشته باشید.

هم چنین در همین فصل از کتابش می گوید!

"همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم تا  غذا بخوریم وهم چنین  می دانی که تندرستی ما با غذایی  که مناسب مزاج ما می باشد در ارتباط خواهد بو د. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل باشد.

چون تمام  غذایی که ما می خوریم پکنش غذایی نداردو  در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در آمده و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند.(منظور آن بخشی های است که توسط ادرار و اجابت مزاج دفع می گردد)

البته  باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد دربدن  باقی می ماند . آنگاه زمانی که این مقادیر کم ، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی نیز  زیاد شده و به تن زیان می رساند.

مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد.

اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد.

اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء  به وجود می آید .

واگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند. "

امتلاء به معنی انباشتگی و پری می باشد.اگر مواد زائد از بدن از طریق دفع ادرار از بدن خارج نشود که حکایت از بیماریهای مختلف از جمله صدمه دیدن و یا حتی از کار افتادن کلیه ها و یا حتی ناراحتی قلبی و ریوی دارد.امروز این بیماریها را از طریق آزمایش و سونوگرافی و مشاهده ورم در اندامهای تحتانی بخصوص پا ها مورد توجه قرار می دهند.

او ادر ادامه می گوید!

" به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم و بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:

۱-  اگرسعی کنیم تا  آن ها را به کمک داروهای سمی از بدن دفع نمائیم  خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهشداده و غریزه را خستگی می بخشد.

۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمیممکن باشد؛ باز بار سنگینی بردوش  طبیعت خواهدبودو همچنان که بقراط فرموده است: "دارو صفا می دهد و جفا می بخشد".

در ضمن ، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند،به خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی که گوهر زندگی هستند صدمه زده  و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند . که در نتیجه  بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.مج

پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.

۳- در حالی که ورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیازنموده و بهترین بازدارنده مشکل  امتلاء است. چون اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود."

پور سینا برای بزرگسالان نیز ورزش مخصوص به خودشان را توصیه نموده و می گوید!

در ارتباط باورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت.

َشش  اگر اندام و جسم آنان در منتهی  اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است.

ولی اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد .

مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد  به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود.

هم چنین اگر پی ان  درپاها آسیبی دارند  ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد.

دیگر آنکه ،اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد.

 اما اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید بخش بالایی بدن را ورز ش دهند.

هم چنین لازم است که اندام های آسیب دیده را تدریجا به ورزش واداشت  تا از آن 

ضمنا  پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد که به ورزش تدریجی روی آورند

این ازپای افتادگان باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند .

البته اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود،به همین دلیل  نباید این چنین اندامی را به ورزش در آورد.


امیر تهرانی

ح.ف

دانش ایرانی: نظرات ابن سینا : زندگی سالم فقط با ورزش

ورزش ضامن سلامتی و تندرستی است

پور سینا در جلد اول کتاب قانون بحثی جامع در باره ورزش و اهمیت آن در حفظ سلامتی و طول عمر داشته و می گوید!

"ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید.

.هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد."

منظور پزشک عالیقدر این است که ورزش را بجای دارو درمانی قرار دهید .یعنی ورزش کنید تا نیاز به خوردن دارو نداشته باشید.

هم چنین در همین فصل از کتابش می گوید!

"همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم تا  غذا بخوریم وهم چنین  می دانی که تندرستی ما با غذایی  که مناسب مزاج ما می باشد در ارتباط خواهد بو د. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل باشد.

چون تمام  غذایی که ما می خوریم پکنش غذایی نداردو  در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در آمده و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند.(منظور آن بخشی های است که توسط ادرار و اجابت مزاج دفع می گردد)

البته  باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد دربدن  باقی می ماند . آنگاه زمانی که این مقادیر کم ، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی نیز  زیاد شده و به تن زیان می رساند.

مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد.

اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد.

اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء  به وجود می آید .

واگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند. "

امتلاء به معنی انباشتگی و پری می باشد.اگر مواد زائد از بدن از طریق دفع ادرار از بدن خارج نشود که حکایت از بیماریهای مختلف از جمله صدمه دیدن و یا حتی از کار افتادن کلیه ها و یا حتی ناراحتی قلبی و ریوی دارد.امروز این بیماریها را از طریق آزمایش و سونوگرافی و مشاهده ورم در اندامهای تحتانی بخصوص پا ها مورد توجه قرار می دهند.

او ادر ادامه می گوید!

" به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم و بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:

۱-  اگرسعی کنیم تا  آن ها را به کمک داروهای سمی از بدن دفع نمائیم  خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهشداده و غریزه را خستگی می بخشد.

۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمیممکن باشد؛ باز بار سنگینی بردوش  طبیعت خواهدبودو همچنان که بقراط فرموده است: "دارو صفا می دهد و جفا می بخشد".

در ضمن ، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند،به خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی که گوهر زندگی هستند صدمه زده  و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند . که در نتیجه  بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.مج

پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.

 

۳- در حالی کهورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیازنموده و بهترین بازدارنده مشکل  امتلاء است. چون اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود."

 

پور سینا برای بزرگسالان نیز ورزش مخصوص به خودشان را توصیه نموده و می گوید!

در ارتباط باورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت.

َشششاگر اندام و جسم آنان در منتهی  اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است.

ولی اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد .

مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد  به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود.

هم چنین اگر پی ان  درپاها آسیبی دارند  ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد.

دیگر آنکه ،اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد.

 اما اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید بخش بالایی بدن را ورز ش دهند.

هم چنین لازم است که اندام های آسیب دیده را تدریجا به ورزش واداشت  تا از آن 

ضمنا  پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد که به ورزش تدریجی روی آورند

این ازپای افتادگان باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند .

البته اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود،به همین دلیل  نباید این چنین اندامی را به ورزش در آورد.


امیر تهرانی

ح.ف

کلاس درس ابن سینا: آن (کوچکترین بخش زمان) چیست؟ آیا بسته بتدی زمان به اجزاء کوچک ممکن است


آن...چیست؟
دیدگاه های فلسفی ابن سینا

بر گرفته از کتاب شفا: فن سماع طبیعی

در یک آن ...در همان آن....در آن لحظ...در فاصله آنی ...یک آن گذشت... ولی این" آن" چیست؟ چگونه می توان انرا تعبیر و تفسیر نمود و چگونه می توان آنرا توصیف کرد.

آن، را در لغت به معنای وقت  تعریف کرده اند. ولی در میان فلاسفه حدّفاصل یا فصل مشترک میان گذشته و آینده را " آن" نامیده اند.

 در این ارتباط دو نکته مهم است ؛ یکی این که ماهیتِ «آن»  چیست و دیگر این که چه رابطهای با زمان دارد.
پور سینا در بخش طبیعیات کتاب شفای خود اورده  است:
 چون زمان امری پیوسته است و گسستگی ندارد، هرگاه اجزایی جدا از یکدیگر در آن فرض شود، هریک از آن اجزار را «آن» نامند. 
از همین‌رو، وجودِ «آن»، ذهنی و معنایش وابسته به زمان است. "
این که پور سینا زمان را پیوسته می داند بنابر نظریات امروزی را بر  نمی تابد که بد نبال کوانتایی ، یعنی جزء جزگ کردن زمان هستند.
پور سینا معتقد است که  وجودِ «آن» در زمان مانند وجود نقطه در خط است. چون  نقطه را می توان دو گونه تصوّر کرد: 
یکی نقطه‌ای که وجودش وابسته به خط و جزء فرضیِ خط است. 
دیگری نقطه‌ای که از سَیَلانش خط حاصل می‌شود و از این لحاظ وجود خط وابسته به نقطه است. 

به همین دلیل «آن» را نیز می‌توان دوگونه به تصور آورد: 

یکی «آنی» که جزء زمان است و وجودش وابسته به زمان است.
دیگری «آنی» که از سیلانش زمان پدید می‌آید. «آن» در این معنی مقدم بر وجود زمان است و وجود زمان وابسته به آن است.
پورسینا در کتاب فن سماع طبیعی این گونه حوضیح می دهد   اگر خودِ زمان را در نظر بگیریم، «آن» که مستلزم گستگی در زمان است، بالفعل موجود نخواهد بود، زیرا اگر «آن» وجودِ بالفعل داشته باشد در این صورت پیوستگی زمان از میان می‌رود.
 پس، وجودِ «آن» ذهنی است و به عنوان جداکننده در امر ممتدّی که زمان باشد تصور می‌شود. 

او در   فصل سیزدهم بخش طبیعیات  فهرستی از تعاریف برای آن بدست می دهد: 
 ۱. حد مشترک میان گذشته و آینده، یعنی «آنِ» حاضر که به فارسی «اکنون» می‌گوییم؛ 
۲. هر فصل مشترک به‌طور اعم، اگرچه در گذشته یا آینده باشد؛ 
۳-. طرف و نهایت زمان، اگرچه دلالت بر اشتراک نداشته باشد، ولی همین اندازه که در تصور بتواند سبب ناپیوستگی باشد، کافی است بدین معنی که هرگاه ذهن بخواهد برای زمان، طرف و نهایتی بسازد آن نهایت را «آنی» تصور می‌کند، چنانکه نهایت هر خطی به صورت نقطه تصور می‌شود؛
 ۴. زمان کوتاهی که به «آنِ» حاضر بسیار نزدیک باشد. این معنی مترادف با ـالآن» است که به فارسی «همین دم» یا «هم اکنون» گفته می‌شود و ممکن است مقصود گوینده گذشتۀ نزدیک یا آیندۀ نزدیک باشد، چنانکه گوییم هم اکنون دیدم، اکنون می‌آیم.

امیر تهرانی 

ح.ف