میراث  علمی  ، ادبی  و فر هنگی  ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران
میراث  علمی  ، ادبی  و فر هنگی  ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران

دانش ایر انیان پیش از اسلام : عهد ساسانیان(بخش دوم)

تاریخ علم و دانش درایران : دوره ساسانیان (بخش دوم)


 

ادامه از نوشتار پیشین

1-۲دانش ایر انیان  پیش از اسلام : عهد ساسانیان(بخش دوم)

در نتیجه  آشنائی و تبحر ایرانیان به علم نجوم و هیئت بود که در قرنهای اولیه اسلام منجمان و هیئت‌دانان و ریاضی‌دانان بزرگ و معروف دربار خلفا را دانشمندان ایرانی تشکیل می‌دادند . خاندانهایی مانند خاندان نوبخت (نوبخت اهوازی وفرزندش ابوسهل) و  اشخاصی ما نند محمد‌ابن ابراهیم فزاری (متوفی 184ﻫ .ق) در زمان منصور ، و خالد‌ابن عبدالملک مرورودی  و احمدابن محمد‌ابن کثیر فرغانی  احمد‌بن

محمد نهاوندی   و محمد ابن عیسی ماهانی و ابوحنیفه دینوری   و ابوالعباس سرخسی و محمد ابن موسی خوارزمی  در زمان مأمون عباسی    برجسته ترین دانشمندان آن دوره سرزمین های مسلمان نشین و حتی جهان به شمار می آمدند. این بزرگان همگی ایرانی بودند.

. ایران‌شناس فقید پروفسور ادوارد براون نام سیزده تن از دانشمندان بنام ایرانی را که منشاء خدمات بزرگ فرهنگی در تمدن اسلامی بوده‌اند از روی تحقیقات فن کرامر  Von Keramer و کارل بروکلمان Carl Brokelmann در کتاب تاریخ ادبیات ایران ذکر کرده است ولی نام عده زیاد دیگری از ریاضی‌دانان و پزشکان و منجمان و تألیفات و آثار آنها علاوه برآن کسانی که ادوارد براون صورت داده در دست می‌باشد که ذکر آنها و تألیفاتشان از حوصله این مقاله خارج می‌باشد.

نخستین سازنده دستگاه نجومی اسطرلاب ایرانی بود.

ابن الندیم  فهر ست نگار مشهور در کتاب الفهرست نوشته است که: « نخستین کسی که در سرزمین های  اسلامی  اسطرلاب ساخت ابراهیم بن حبیب فزاری منجم و ریاضی‌دان شهیر ایرانی بود. وی در زمان منصور عباسی می‌زیست و کتابهای « القصیده فی النجوم » ،« المقیاس للزوال » ، « العمل بالاسطراب المسطح » و « العمل باسطرلاب ذات الحق » ، از تألیفات عمده اوست و زیچی ساخته بود بنام زیچ فزاری و اوساط ستارگان را در آن ضبط مینموده است.»

منصور عباسی بطوریکه نیز اشاره شد ، یکی از دوستداران علم و معرفت بود و علاقه وافری به علوم ریاضی و هیئت و نجوم داشت و در نتیجه بسیاری از دانشمندان این علوم را که اغلب ایرانی بودند در دربار خود گرد آورد و در آن زمان سه علم بیشتر از سایر علوم متداول بود: طب ، نجوم ، فقه ، و در این باره می‌گفته‌اند: « ان العلوم ثلاثه الفقه الادیان و الطب الابدان و النجوم الزمان ».

 مأمون خلیفه دیگر عباسی (198 تا 218 ﻫ .ق) چون مادر و همسرش هر دو ایرانی بودند ، مقدم دانشمندان ایرانی را در دربار خود مغتنم و محترم شمرده و در آن زمان دربار عباسیان محل اجتماع دانشمندان ایرانی و مرکز علم و ادب و هنر گردیده بود. مادر مأمون دختر استاسیس و همسرش پوران دختر حسن ابن سهل وزیرش بود. 

سرویلیام مویرSir William Muir می‌نویسد: « همین که نفوذ ایران روبه فزونی نهاد ، خشونت زندگانی عرب کاهش یافت و عصر فرهنگ و بحث و فحص علمی آغاز شد و تمایل به تحقیق و تتبع که از شرق سرچشمه می‌گرفت به تسریع این تحول کمک کرد . . . .»

همین دانشمند انگلیسی اضافه می‌نماید: « در اینجا لازم می‌دانیم نظر خوانندگان گرامی را به تغییرات مهمی که روی داد جلب کنم  این تغییرات از آن رو پیش آمد که دستگاه خلافت رابطه نزدیکتری با ایران و خراسان پیدا کرد و این نزدیکی را سبب رسیدن بنی‌عباس به خلافت بود.»

ابن خلدون هم گفته است:« از امور عرب یکی این است که حاملان علم در اسلام اغلب از عجم بوده‌اند خواه در علوم شرعی و خواه در علوم عقلی و اگر در میان آنها مردی در نسبت عرب بود ، در زبان و محل تربیت و پرورش از عجم شمرده می‌شد.» 

امیر تهرانی

ح.ف

علم ودانش ایران در دوره ساسانیان(بخش یکم): اوستا منیع منحصر بفرد علم بود: علم را به هر کس نمی آموختند

علم ودانش ایران در دوره ساسانیان(بخش یکم)

۱-علم در چهار چوب اوستا شناخته می شد

کریستن سن ایران‌شناس نامی معاصر که بیش از همه در تمدن‌وفرهنگ عهد ساسانی تحقیقات کرده می‌نویسد که: « در عهد ساسانی اشخاصی بودند که کم‌وبیش اوقات خود را منحصراً صرف مطالعات علمی می‌نموده‌اند.

چون اوستای ساسانی منبع اصلی تمام علوم محسوب می‌شد ، تردیدی نمی‌توان داشت که این علما همه از طبقه روحانیون بوده‌اند.
در کتاب بوندهشن خلاصه فهرست‌مانندی از علوم طبیعی و نجوم بدان طریق که از اوستای ساسانی و تفاسیر آن بدست می‌آمده ، ثبت شده است .

۲-علم‌ را به هر کس نمی آموختند

از روایات عجیبی که در معجم‌البلدان یاقوت ضبط شده است ، چنین برمی‌آید که در زمان ساسانیان در ریشهر «ریواردشیر» که ناحیه کوچکی از ولایت ارّجان خوزستان بوده ، جماعتی از نویسندگان جای داشته‌اند که به استعانت خطی مرموز موسوم به « گشتک » علم طب و نجوم و فلسفه را ثبت می‌کرده‌اند و آن طایفه را « گشته دبیران می‌خواندند » یعنی کسانی که مطالب را به خط گشتک ثبت می‌کنند.

۳-پیشرفت ستاره شناسی 

ویل دورانت تاریخ نگار مشهور  معاصر در بخش اول کتاب عصر ایمان  و در قسمت مربوط به دانش‌ها و هنر ساسانی می‌نویسد:

« . . . آنچه از علم هیئت ایرانی در این دوران می‌دانیم این است که این علم تقویم منظمی را بنیاد کرده بود. به موجب این تقویم سال به دوازده ماه سی روزه و هرماه به دو هفته هفت روزه و دو هفته هشت روزه تقسیم می‌شد و پنج روز هم به آخر سال اضافه می‌گردید.

۴-طالع بینی و جادوگری

 هم‌چنین ویل دورانت در تاریخ تمدن خود می نویسد : در زمان ساسانیان تنجیم(طالع- بینی   و جادوگری امری عمومی بود و هیچگونه اقدام مهمی بدون رجوع به وضع فلکی به عمل نمی‌آید و هر واقعه زمینی به اعتقاد مردم نتیجه جنگ با ستارگان سعد و نحس در آسمان بود ، همانگونه که فرشتگان و شیاطین در روح انسان با یکدیگر می‌جنگند و این در حقیقت همان نبرد اورامزدا و اهریمن بود»

نکته: شاید یکی از علل عدم پیدایش چهر ه  های مشهور علم و دانش در ایران پیش از اسلام موارد ۱، ۲ و ۴ بوده است. زیرا اگر قرار باشد که علم و دانش فقط در چهار چوب یک کتاب پیش برود و اگر علم و دانش را به همه کس نیاموزند و اگر طالع بینی و جادوگری نیز جزو علوم اساسی بشمار آید ، طبیعی است که تمدن علمی شکل نخواهد گرفت و اگر بگیرد بسیار ناقص خواهد بود.

ادامه دارد...

منابع مقاله اقای علی سامی درمجله هنر و مردم سال ۴۸

تاریخ تمدن ویل دورانت : مقاله آقای دکتر بدیع زادگان مجله هنر و مردم

امیر تهرانی

ح.ف

علم ودانش ایران در دوره ساسانیان(بخش یکم): اوستا منبع تمام علوم بشمار می آمد: علم را به هر کس نمی آموختند...

علم ودانش ایران در دوره ساسانیان(بخش یکم)

۱-علم در چهار چوب اوستا شناخته می شد

کریستن سن ایران‌شناس نامی معاصر که بیش از همه در تمدن‌وفرهنگ عهد ساسانی تحقیقات کرده می‌نویسد که: « در عهد ساسانی اشخاصی بودند که کم‌وبیش اوقات خود را منحصراً صرف مطالعات علمی می‌نموده‌اند.

چون اوستای ساسانی منبع اصلی تمام علوم محسوب می‌شد ، تردیدی نمی‌توان داشت که این علما همه از طبقه روحانیون بوده‌اند.
در کتاب بوندهشن خلاصه فهرست‌مانندی از علوم طبیعی و نجوم بدان طریق که از اوستای ساسانی و تفاسیر آن بدست می‌آمده ، ثبت شده است .

۲-علم‌ را به هر کس نمی آموختند

از روایات عجیبی که در معجم‌البلدان یاقوت ضبط شده است ، چنین برمی‌آید که در زمان ساسانیان در ریشهر «ریواردشیر» که ناحیه کوچکی از ولایت ارّجان خوزستان بوده ، جماعتی از نویسندگان جای داشته‌اند که به استعانت خطی مرموز موسوم به « گشتک » علم طب و نجوم و فلسفه را ثبت می‌کرده‌اند و آن طایفه را « گشته دبیران می‌خواندند » یعنی کسانی که مطالب را به خط گشتک ثبت می‌کنند.

۳-پیشرفت ستاره شناسی 

ویل دورانت تاریخ نگار مشهور  معاصر در بخش اول کتاب عصر ایمان  و در قسمت مربوط به دانش‌ها و هنر ساسانی می‌نویسد:

« . . . آنچه از علم هیئت ایرانی در این دوران می‌دانیم این است که این علم تقویم منظمی را بنیاد کرده بود. به موجب این تقویم سال به دوازده ماه سی روزه و هرماه به دو هفته هفت روزه و دو هفته هشت روزه تقسیم می‌شد و پنج روز هم به آخر سال اضافه می‌گردید.

۴-طالع بینی و جادوگری

 هم‌چنین ویل دورانت در تاریخ تمدن خود می نویسد : در زمان ساسانیان تنجیم(طالع- بینی   و جادوگری امری عمومی بود و هیچگونه اقدام مهمی بدون رجوع به وضع فلکی به عمل نمی‌آید و هر واقعه زمینی به اعتقاد مردم نتیجه جنگ با ستارگان سعد و نحس در آسمان بود ، همانگونه که فرشتگان و شیاطین در روح انسان با یکدیگر می‌جنگند و این در حقیقت همان نبرد اورامزدا و اهریمن بود»

نکته: شاید یکی از علل عدم پیدایش چهر ه  های مشهور علم و دانش در ایران پیش از اسلام موارد ۱، ۲ و ۴ بوده است. زیرا اگر قرار باشد که علم و دانش فقط در چهار چوب یک کتاب پیش برود و اگر علم و دانش را به همه کس نیاموزند و اگر طالع بینی و جادوگری نیز جزو علوم اساسی بشمار آید ، طبیعی است که تمدن علمی شکل نخواهد گرفت و اگر بگیرد بسیار ناقص خواهد بود.

ادامه دارد...

منابع مقاله اقای علی سامی درمجله هنر و مردم سال ۴۸

تاریخ تمدن ویل دورانت : مقاله آقای دکتر بدیع زادگان مجله هنر و مردم

امیر تهرانی

ح.ف

هر روز یک سخن از سعدی : کم خوری اصل مهمی از اصلهای طول عمر


هر روز یک سخن از سعدی


کم خوری  اصل مهمی  از اصلهای طول عمر

دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر  شب یکبار  افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی.

اتفاقاً بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند. هر دو را به خانه‌ای کردند و درخانه را با گل  بستند.

بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند. در را گشادند، قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده

مردم در این عجب ماندند.

حکیمی گفت: خلاف این عجب بودی، آن یکی بسیار خوار بوده است، طاقت بینوایی نیاورد، به سختی هلاک شد. وین دگر خویشتن دار بوده است، لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند.

چو کم خوردن طبیعت شد کسی را

چو سختی پیشش آید سهل گیرد

وگر تن پرور است اندر فراخی

چو تنگی بیند از سختی بمیرد



با اندکی تغییر و تصرف

امیر تهرانی

ح.ف