تو کیستی
لالهرُخا، سمنبَرا، سرو روان کیستی
سنگدلا، ستمگرا، آفت جان کیستی
تیر قدی، کمانکشی، زهرهرخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رستهای، نرگس دسته بستهای
نرخ شکر شکستهای، پسته دهان کیستی
ای تو به دلبری سمر، شیفته رُخَت قمر
بسته به کوه بر کمر، موی میان کیستی
دام نهاده میروی، مست ز باده میروی
مشت گشاده میروی، سخت کمان کیستی
شهد و شکر لبان تو، جمله جهان از آن تو
در عجبم به جان تو، تا خود از آن کیستی
خاقانی