پس از آنکه غزالی دانشمند بلند آوازه ایرانی
کتابهای مشکوة الانوار» و «کیمیای سعادت» را نوشت بدگویان به سلطان محمد سلجوقی گزارشی کرده و او را پیرو صوفیان ، شاگرد فیلسوفان، دارنده افکار آتش پرستی و ...معرفی کردند. چون او گفته بود: خدا نور است، و روان و روح مردمان در این جهان بیگانه و شیفته عالم بالاست، و لا اله الا الله توحید مردمان عادی و لا اله الا هو توحید خاصان است. و فاش کردن رازهای آسمانی کفر است.
سلطان محمد سلجوقی غزالی را به مقر ارتش خود دعوت نمود. غزالی توضیحات و دلایل خود را بیان نمود و سلطان خشنود گشته و از غزالی دلجویی و او را برسم سلطان نوازش نمود.
در آن روز غزالی گفت:
-در موضوعات عقلی فقط برهان را می پذیرم
در شرع و دین به قرآن عمل می کنم و پیرو کسی نیستم.
امیر تهرانی