کلاس درس ابن سینا:
عشق چیست؟
پاسخ ابن سینا:
ابن سینا کل هویت عالم را در دو گروه دارای هویت مدبر و هویت غیرمدبر طبقه بندی می کند. بر این اساس او هویتهای مدبر را آنهایی می داند که تحت تدبیر پرودگار قرار دارند .
هم چنین از دیدگاه این حکیم بی بدیل هویتهای غیر مدبر بطور انحصاری در ذات خداوند است و ذات خود خداوند تدبیر جهان است.
به تعبیر دیگر ؛ ما در جهان هستی با دو گونه عشق سر و کار داریم :
۱-عشقی که در هویت های مدبر یافت می شود و این عشق با عشق هویتهای غیر مدبر تفاوت دارد. زیرا عشق هویتهای مدبر ناشی از شوق و تمایلی است که به چیزی دارند.
۲- عشق هویت غیر مدبر که بطور انحصاری در ذات خداوند وجود دارد . زیرا خداوند فاقد چیزی نیست که شوق به داشتن آن داشته باشد.
از سوی دیگر طبق نظریات ابن سینا هر موجودی به قدر توانایی خویش خود مشتاق اتحاد با خیر است و به سمت خیر و جمال و زیبایی و عشق خداوند حرکت میکند. این عشق به اشتراک گذاشته است و ما تجلی خداوند را در موجودات میدانیم.
ابن سینا در نوشتجات خود مطالب دیگری را جع به عشق دارد که به گوشه هایی از انها اشاره می شود:
...هر موجود صاحب تدبیری دارای شوقی طبیعی و عشقی غریزی است. و عشق در اینها سبب وجود ی است، باعث بودن و موجود بودن آنها ست. چون همه اینها در یکی از سه حالت زیر بسر می برند:
۱- یا در سر حد کمال بسر می برند
۲-یا در حالت نقص آشکار بسر می برند
۳- و یا این که در حالتی مابین نقصان و کمال قرار دارند.
ضمنا در جهان هستی خیر و نیکویی " معشوق " است چون همه خواهان اوهستند.
موجودات نیز دو گونه اند:
-یا این که وجودشان به سبب عشق است،
-و یا این که خودآنان عشق هستند.
هم چنین ابن سینا عشق را به دونوع طبیعی و اختیاری طبقه بندی می کند.
در نوع طبیعی هر چیز می خواهد و تمایل دار دکه در حالت طبیعی و متصل به طبیعت باقی بماند. مانند سنگی که بر روی زمین قرار دارد و درختی که به زمین چسبیده است. مادامی که یک نیروی قهری و اجباری سنگ را حرکت ندهد و در خت را از جای نکند آن دو به طبیعت متصل خواهند ماند. این عشق بصورت قانون در این چیزها وجو دارد و انها نمی توانند از آن سرپیچی کنند.
در نوع اختیاری مثل قوه تولید مثل باید با نیروی دیگری مانند شهوت ترکیب شود تا این نوع عشق فعلیت پیدا کند.
بعلاوه ابن سینا عشق مفرط و آزار دهنده را بعنوان یک بیماری معرفی می کند که در آن شخص عاشق حالتی شبیه به مالیخولیا و جنون می گیرد. این چنین شخصی در جهان درونی خود بسر می برد، گاهی می خندد و گاهی می گرید و گریه او بدون اشک است. تنها داروی او رسیدن به معشوق است. حتی نام معشوق نبض و ضربان قلب او را دگرگون می سازد.
این گونه عشق عاشق را در دریای در خیالات غوطهور میسازد ، او تصوراتی خیالین از معشوق دارد و در نتیجه باعث می شود که تمرکز فکری عاشق فقط بر یک چیز و یا شخص قرار گرفته و او از همه ابعاد دیگر جهان هستی غافل می شود.
از لحاظ پزشکی و روانپزشکی ابن سینا برای عاشق مالیخولیایی نشانه هایی را بیان می کند که با مشاهده انها می توانیم به این نکته پی ببریم که شخص گرفتار عشق آزار دهنده است . مهمترین این نشانه ها فرورفتگی چشم، پلک بر هم زدن، خنده و شوخی بسیار و گریه بدون اشک و نگاه های ممتد به یک نقطه است گویی او به کسی و یا چیزی می نگرد.
اندوه و غم این عاشق بسیار است، نفسهایش بریده بریده و گویی آه میکشد. اگر اشعار عاشقانه و یا رمانتیک بشنود متأثر میشود و در احوالاتش دگرگونی حاصل میشود.
پزشک نامدار ایرانی این نوع عشق را بیماری معرفی می کند که آزار دهنده است.
امیر تهرانی
ح.ف
هر روز یک سخن از سعدی
روحی که تا ابد نگران ماند
یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همیگردید و نظر میکرد. سایر حکما از تأویل این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگران است.
گلستان سعدی: باب سیرت پادشاهان