در نوشتار زیر بر اساس گفتار های خود این سینا به نتایج زیر می رسیم:
ویژگیهایی و حی پیامبری
وحی دارای این عناصر و ویژگیها است:
- پیوندی است میان پیامبر و فرشتگان.
- القاء چیزی است به نبی که خفی و پنهان است.
- بدون زمان است.
- در نفس پیامبر، صورت القا شده والقا کننده نقش میبندد.
- میتواند به عبارات گوناگون چون عبری و عربی باشد.
- از نوع تأثیر نفسانی در امر نفسانی دیگر است.
- فیضان علوم الهی بر لوح قلب نبی است.
- دریافت آن نیازمند استعداد است.
- در بیداری است.
- امری عقلی و از سوی خداوند است.
- اطلاع است و لذا بر قلب پیامبر نازل میشود.
- اظهار و غلبه بر غیب است.
- وحی دارای اقسامی است. وحی بر آسمانها بر سبیل تحریک توسط عقول مفارقه یکی از اقسام وحی است
نظرات این سینا در مورد وحی بر اساس نوشتجات او:
۱-در دانشنامه علایی، تعریفی ساده از وحی ارائه میدهد و آن را بهنوعی پیوند میان پیامبر و فرشتگان که از سنخ آگاهی دادن است ارجاع میدهد و میگوید:
«پیوندی میان فرشتگان و میان جان مردم با آگاهی دادن از حالها می باشد »
۲-اما در رساله عرشیه تعریفی دقیقتر و کاملتر ارائه میدهد و عناصری چون القاء، زمان، نفس و تصویرگری را در تعریف وارد میکند و میگوید:
« وحی القاء شیء است به نبی، بدون زمان. پس در نفس صافی پیامبر، صورت القا شده والقا کننده متصور میشود، همانطور که در آینه صورت مقابل آن نقش میبندد و اشاره میکند که وحی گاهی به عبارت عبری و گاهی عربی بوده است، درنتیجه مصدر، واحد و مظاهر متعدد بوده است »
۳-در رساله فعل و انفعال نیز پسازآنکه برای فعل و انفعال اقسامی قائل میشود، چون: تأثیر نفسانی در نفسانی و تأثیر نفسانی در جسمانی و جسمانی در نفسانی و جسمانی در جسمانی؛ میگوید:
«وحی از قبیل تأثیر نفسانی در نفسانی است و القاء خفی امر عقلی است، به اذن خدا در نفوس بشری مستعد قبول؛ که اگر این القاء در بیداری باشد وحی نامیده میشود و اگر در خواب باشد، «نفث در روع» (افکندن در جان و روح) نامیده میشود و استناد میکند به این حدیث پیامبر اکرم که می گوید:
«انّ روح القدس نفث فی روعی»
( روح القدس در نفث من القا کرد.)
۴- و نیز به این دلیل که پیامبر گفته اند : «انّ الرویا الصادقه من الرجل الصالح جزء مـن سته و اربعین جزء من النبوۀ». ابنسینا در اینجا به ذکر ویژگی دیگر ایـن نوع از القاء میپردازد و میگوید:
«و این القاء، عقلی و اطلاع و اظهار است.»
نکات مهم: ابن سینا برای هرکدام از این سه ویژگی به آیهای استناد میکند:
الف: به استناد آیه ﴿و علمناه من لدنا علماً﴾ (کهف/65) نتیجه می گیرد:
( وحی امری عقلی است، زیرا که از جانب خداوند علیم حکیم است)
ب- و به استناد آیه: ﴿نزل به الروح الامین علی قلبک﴾ (شعراء/193)
نتیجه می گیرد که :
(وحی اطلاع است، چون بر قلب نبی نازل میشود)
پ-و نیز چون خداوند می گوید ﴿عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احداً الا من ارتضی من رسول﴾ (جن/26)
نتیجه می گیرد:
(وحی نوعی اظهار و غلبه است)
ت- و در رساله تفسیر آیه دخان و این بخش از آیه که «و اوحی فی کلّ سماءٍ امرها» :
وحی را به معنی تحریک به طریق تشویق و تعشّق و تحریککنندگی معنا میکند. وحیکنندگان در اینجا عقول مفارقه هستند .
فرشته وحی
فرشته وحی در فلسفه ابنسینا عقل دهم یا همان عقل فعال است. او که در بالاترین درجات عقل قرار دارد، عقلی است که به میانجیگری آن هر معرفتی از طریق اشراق دریافت میشود و عقل آدمی در درجه متعالی خود با آن متحد میگردد.
عقل دهم نهتنها افزار آفرینش، بلکه وسیله اشراق نیز هست و حتی وسیله رسیدن وحی به پیامبران و به شکل محدودتری به اولیاء و عارفان است .
تکلم الهی
و در رساله عرشیه درباره تکلّم الهی میگوید:
تکلم الهی عبارت است از فیضان علوم الهی بر لوح قلب نبی بهواسطه قلم نقاشی که او را عقل فعال مینامند و لذا کلام، علوم مخصوص نبی است
بنابراین تکلم خدا آن است که بهواسطه عقل فعال علوم خود را بر قلب نبی افاضه میکند و کلام خدا که حاصل تکلم اوست، علوم حاصله در قلب نبی است که مخصوص اوست و این درواقع وحی الهی است که پسازآن در قالب قول و لفظ و نقوش کتابی پدیدار میشود و همان قرآنی است که در میان ما است.
کمال پیامبر در در یافت وحی و یا نبوت مخصوص هر قوه
نقش قوای نبوی در آمادگی برای دریافت وحی
پیامبر در هر یک از قوای وجود خود در سر حد کمال است و بوعلی این کمال را، نبوت مخصوص هر قوه مینامد که بدان لحاظ پیامبر حائز مقام نبوت گشته است و در هر قوهای از قوا آیتی را که نشانه اعجاز او در آن قوه است از خود به نمایش گذاشته است.
در کتاب شفا گوید:
ابنسینا در کتاب النفس شفا از آنها با عنوان نبوت مخصوص هر قوه و در رساله فعل و انفعالات با عنوان اعجاز نبی در هر قوه یاد کرده است.
پیامبر پس از کمال در این قوای سهگانه، کلام الهی را میشنود و ملائکه او را میبیند درحالیکه بهصورتی قابل رؤیت برای او درآمدهاند و در گوش او صوتی ایجاد میکنند که آن را از جانب خدا و ملائکه میشنود، بیآنکه صوت کلامی از سوی مردم یا حیوانی باشد و آن کسی است که به او وحی شده است
1. مخصوص قوه عقل نظری
نفس نبی به سبب شدت صفا و نهایت اتصال به مبادی عقلی در فروزندگی و اشتعال و پذیرش و قبول از عقل فعال بسیار حساس است و صورتهای در عقل فعال ناگهان و یا نزدیک به ناگهان در او ارتسام مییابد و ویژگی آن این است که تقلیدی نیست و مشتمل بر حدّ وسط است.
اینگونه از نبوت بالاترین نیرو و قوای نبوت است و سزاوار است که قوه قدسی نامیده شود و بالاترین مراتب قوای انسانی است .
توضیح: راه درک در عقل نظری از طریق حد وسط است و امور معقوله از طریق حد وسط حاصل میشوند و این حد وسط به دوگانه حاصل میشود: گاهی از طریق تعلیم و فکر است و گاهی از طریق حدس است
و حدس آن است که فرد به ذات خود حد وسط را استنباط میکند و ذکاء درجه قوت در حدس است .
پس «حدس دریافتن حدّ وسط است بدون اندیشه و رؤیت» ؛ اما مردم در قوه حدس از نظر کم و کیف متفاوتاند .
ابنسینا حتی منشأ و مبادی تعلیم را حدس میداند و معتقد است همه علوم، بهناچار منتهی به حدسهایی هستند که ارباب حدس آنها را استنباط کرده و بعد به متعلمین عرضه کردهاند .
ابنسینا در رساله فعل و انفعال، درجه کمال آن را در نبی، اعجاز پیامبر از این جهت برمیشمارد که از نوع فضیلت علمی است. می گوید که پیامبر بدون تعلیم و تعلم بشری بهقدر طاقت بشری و آنقدر که بخواهد به احاطه علمی میرسد .
در رساله تفسیر سوره اعلی آورده است: کمال در قوه نظری آن است که بشود نفسی قدسی و شرافت یافته به علوم حقیقی و معارف الهی که چون چیزی را بشناسد یادش نرود
در تفسیر سوره اعلی از این قوه به قوه عملیه تعبیر میکند که به اعتبارش نفس انسان قادر است بر تصرف در این بدن و بهواسطه آن در اجسام این عالم به طریق درستتر و شایستهتر
ادامه دارد...
تنظیم : امیر تهرانی
منبع: مقاله تاملی در ماهیت وحی از نظر ابن سینا
نوشته آقای ناصر محمدی
( با درج و یا حذف کلماتی چند)