یک پرسش اساسی: چگونه هنیر ایران در قرنهای گذشته به اوج رسید؟(۲)
شاهان صفوی وهنر
پادشاهان صفوی نیز در حقیقت در امر تشویق هنرمندان و توجه به هنرهای ملی تأسی به این خاندان کرده و وارث هنرپروری آنان بودند و با مساعی خود در این امر مهم باعث آمدند که مراکز هنری و هنرستانهای دیگری در سایر شهرهای ایران پدید آمده، بر دامنه و تنوع هنر ایران بیش از پیش افزوده شد
نوشته اند شاه اسمعیل صفوی لشکر به هرات نکشید مگر برای به چنگ آوردن کمال الدین بهزاد . چنانکه به محض دست یافتن بر این استاد ، او را با عزت و احترام تمام ، همراه خود به تبریز پایتخت خویش برد و به وجود این هنرمند عالیقدر ، مکتب نقاشی تبریز، جانی تازه گرفت و رونقی به سزا یافت و بهزاد یافت و بهزاد در آن شهر ، شاگردانی پرورش داد که هر یک چون استاد شهره جهان گشتند.
میگویند شاه اسمعیل بهزاد را چندان عزیز و دوست می داشت که حتی حاضر نبود او را با نیمی از کشور خود عوض نماید ، و باز نوشته اند که پادشاه صفوی ، او و خوشنویس معروف «شاه محمود نیشابوری» را در سفر و حضر و حتی در میدانهای جنگ نیز همراه خود داشت و در حفظ و حراست آنان سخت اهتمام می ورزید ، چنانکه در جنگ چالدران دستور داد آن دو را در صندوقی محکم مخفی و محفوظ نگاهدارند تا از تیر و حمله دشمن آسیبی نبینند و چون هنگامه جنگ فرو نشست و شاه مغلوبانه به اردوگاه بازگشت ، در آن حال و وضع ، نخستین سئوالی که از اطرافیان خود کرد حا ل و خبر سلامت آن دو هنرمند بود، آری بر اثر همین گونه توجهات و پاسداریها بود که هنرمندان از هر گوشه جهان و کشور رو به دربار پادشاهان ایران میآوردند و بر اثر تشویق و ترغیب آنان شاهکارهای بی نظیر و ارزشمندی به وجود میآوردند که امروزه موزه های مهم جهان به داشتن قطعهای از آنها بر خود میبالند.
شاهان و شاهزادگان دیگر صفوی نیز به نوبه خود ، به مؤسس سلسله ، تأسی جسته ، همواره در بزرگ داشت هنرمندان و پیشرفت دادن هنرهای ملی سخت کوشا بودند.
شاه طهماسب اول خود در زیردست بهزاد و آقامیرک، نقاشی فرا گرفته بود و بسیاری از شاهزادگان صفوی ذوفنون بودند یعنی علاوه بر اینکه در میدان جنگ مردانی رشید و جنگاور بودند از هنرهای گوناگون هم چون نقاشی و موسیقی و خطاطی و خاتم بندی و شعر و ادب بهرهمند بودند و هر یک از آنان گروهی از هنرمندان را به دور خود گرد آورده به خلق آثار زیبا و بدیع وامیداشتند . بهترین نمونه این گونه هنرپروران شاهزاده ناکام سلطان ابراهیم میرزای صفوی بود که در حق او نوشته اند : «از مستعدان روزگار به انواع فضل و کمال آراسته و به فنون هنرپروری پیراسته بود، در موسیقی و علم ادوار سرآمد روزگار ، در تصنیف قول و عمل شاگرد مولانا قاسم قانونی بود، ساز را خوب می نواخت و در صنعت درودگری و ساز تراشی و خاتم بندی مهارت تام داشت و در خراسان اکثر اوقات با شعرا ، و ارباب نظم و بلاغت صحبت می داشت و خود جاهی تخلص می کرد.»
شاه عباس دست هنرمندان را می بوسید
از مشوقین بزرگ هنرمندان ، شاه عباس بزرگ را باید نام برد که دوره پادشاهی او یکی از دورههای هنری بسیار مهم ایران است. در عهد او بسیاری از هنرها و صنایع پیشرفت شگفت آوری نمود و بر اثر تربیت و تشویقهای او استادان و هنرمندان بزرگی همچون میر داماد و علی رضای عباسی در خوشنویسی و رضای عباسی در نقاشی و غیاث نقش بند در زری بافی به ظهور رسیدند و گنجینه هنر ایران را غنا بخشیدند.
در مورد اهتمام و توجه او به هنر و هنرمندان داستانهای بسیاری هست از جمله نوشته اند: وقتی یکی از نقاشان استاد، یک قطعه نقاشی عالی معروض حضور داشت ، شاه چنان از چیره دستی و هنرمندی او مبهوت گردید که بیاختیار دست هنرمند را بر لبان خود نزدیک کرده بوسید.
باز مینویسد که بارها تا پاسی از شب، شمعدان در دست گرفته پهلوی استادان نقاشی و خوشنویسان مینشست تا هنرمندان در نور شمع او ، به کار پردازند.
شاه عباس دوم(1052ـ 1038) به فرا گرفتن نقاشی غربی اشتیاق فراوان داشت، نماینده شرکت هلندی در اصفهان دو نفر نقاش به خدمت وی گماشت تا به او نقاشی آموزند و شاه با راهنمایی این دو تن در نقاشی دست یافت و هنوز کبوتری که اثر دست اوست و در «قلعه کلا» به سال 1045 هجری قمری نقاشی شده است در مجموعه موزه سلطنتی گلستان محفوظ است .
آری بر اثر این گونه تشویقها و هنرپروریها بود که هنر و صنایع ایران در دوره صفوی چنان پیشرفت کرد که در تاریخ هنر ایران کمتر نظیری بر آن میتوان یافت.
امیر تهرانی