میراث  علمی  ، ادبی  و فر هنگی  ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران
میراث  علمی  ، ادبی  و فر هنگی  ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران

خردنامه فردوسی


خردنامه فردوسی 

چشم جان

خرد چشم جان است چون بنگری   تو بی چشم جانا جهان نسپری

دوری از بدی

نخستین نشان خرد آن بود – که از بد همه ساله ترسان بود

اول اندیشه بعد گفتار و کردار

هر آنکس که دارد روانش خرد – سر مایه کارها بنگرد

داد گری و بخشایش

ستون خرد داد و بخشایش است – در بخشش او را چو آرایش است

باچشم خرد نگاه کنیم

هر آنکس که دارد روانش خرد – به چشم خرد کارها بنگرد

کارگزاران خردمند

خردمند باید که باشد دبیر – همان بردبار و سخن یادگیر

شکیبا و با دانش و راستگوی – وفادار و پاکیزه و تازه روی

نیکی را انتخاب می کند

مگرد ایچ گونه به گرد بدی – به نیکی گرایی اگر بخردی

دوری از خوی بد

بزرگی و افزونی و راستی – همی گیرد از خوی بد کاستی

هر آنکس که او شاد شد از خرد – جهان را به کردار بد نسپرد

جوانمردی 

که ما را فزونی خرد داد و شرم – جوانمردی و داد و آواز نرم


ارزوهای محدود

ز شادی که فرجام او غم بود – خردمند را آرزوی کم بود

سخن بر اساس خرد

روان در سخن گفتن آژیر کن – کمان کن خرد را سخن تیر کن

چه کسی صاحب قانون است

چو فر و خرد دارد و دین و بخت – سزاوار تاج است و زیبای تخت

بی خرد همیشه در رنج

کسی کو خرد را ندارد ز پیش – دلش گردد از کرده خویش ریش

خرد معلم است و بس!

  کنون گر شوی آگه از روزگار – روان و خرد بادت آموزگار

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد