میراث  علمی  ، ادبی  و فر هنگی  ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران
میراث  علمی  ، ادبی  و فر هنگی  ایران

میراث علمی ، ادبی و فر هنگی ایران

ارایه نوشتارهایی در باره سیر فرهنگ، علم و دانش و ادب در سرزمین ایران

خداوند فرمود: نه از تو و نه از من!


خداوند فرمود: نه از  تو و نه از من


در کنار دجله سلطان بایزید               بود تنها فارغ از خیل مرید

ناگه آوازی زعرش کبریا                    خورد بر گوشش که ای اهل ریا

آنچه داری در میان کهنه دلق        میل آن داری که بنمایم به خلق؟

تا خلایق قصد آزارت کنند                 سنگ باران بر سر دارت کنند؟

گفت یا رب میل آن داری تو هم      شمه ای از رحمتت سازم رقم؟

تا که خلقانت پرستش کم کنند       از نماز و روزه و حج رم کنند؟

پس ندا آمد ز وحی ذوالمنن            نی زما و نی ز تو رو دم مزن

عطار  نیشابوری


امیر تهرانی


ح.ف


عطار نیشابوری

فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار کَدکَنی نیشابوری مشهور به عطّار نیشابوری (زادهٔ ۵۴۰ در کدکن–  درگذشتهٔ ۶۱۸ هجری قمری درشادیاخ نیشابور) یکی از عارفان و شاعران بلندنام  ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با 1146میلادی در  کدکن زاده شد.  نام او «محمّد»، لقبش «فریدالدّین» و کنیه‌اش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده‌است. نام پدر عطّار ابراهیم کدکنی (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.او که داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدین بغدادی فرا گرفته بود، به کار عطاری و درمان بیماران می‌پرداخت.

او را از اهل سنت دانسته‌اند، اما در دوران معاصر، شیعیان با استناد به‌برخی شعرهایش بر این باورند که وی پس از چندی به‌تشیع گرویده یا دوست‌دار اهل بیت بوده‌است و البته لازم به‌ذکر است که استناد این افراد به‌اشعاری از اوست که از نظر اکثر اساتید این حوزه و عطارشناسان بنام، منسوب به‌ایشان هستند و توسط افرادی هم تخلص یا به‌نام ایشان سروده شده‌اند و این مهم را می‌توان به‌راحتی از ابیاتی در خسرونامه فهمید؛ هر چند که ایشان در مقدمه‌ی منطق‌الطیر (مقامات طیور) به نکوهش متعصبین پرداخته‌اند و به‌این افراد توصیه کرده‌اند که هم محب اهل بیت باشند و هم دوستدار خلفای راشدین

مصیبت‌نامه که اندوه جهان است
الهی‌نامه که اسرار عیان است
به‌داروخانه کردم هر دو آغاز
چه گویم زود رستم زین و آن باز
مصیبت‌نامه زاد رهروان است
الهی‌نامه گنج خسروان است
جهان معرفت اسرارنامه است
بهشت اهل دل مختار‌نامه است
مقامات طیور امّا چنان است
که مرغ عشق را معراج جان است
چو خسرونامه را طرزی عجیب است
ز طرز او که مه را نصیب است

درباره به پشت پا زدن عطار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، آن‌ست که عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. چیزی که نمایان است این است که عطار پس از این جریان مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری می‌گردد و تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش هم‌سخن گشته و به گردآوری داستان‌های صوفیه و اهل سلوک پرداخته‌است. و بنا بر داستانی وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و دیگر نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان کشته‌شد.

ماجرای مرگ عطار از غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است که در روان خواننده اثری دردناک به جای می‌گذارد. تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند که: پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. گویند مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.

آثار مسلم عطار طبق تحقیقات دقیق محمدرضا شفیعی کدکنی بدین شرح است: اسرارنامه، الهی نامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکره الاولیا، دیوان اشعاروی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار می‌رود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبه‌ای بالا برخوردار بوده‌است؛ چنانکه مولوی درباره او می‌فرماید:


هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم
منبع ویکپدیا


نظرات 1 + ارسال نظر

یک قصه بیش نیست
.. غم عشق ..
وین عجب
کز هر زبان که می شنوم
.. نامکرر .. است . . .


https://as5.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/311b06bc0a3d84c2ccc3e9fd2e7308324657827-218p.mp4

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد