گنجها و گوشههاسالها بود که به خانة تقی تفضلی نرفته بودم و یادم رفته بود که اطاقش را چگونه آرایش کرده است. چند روز قبل دلم هوای او کرده بود به دیدنش رفتم. در گشود، و با تند تند حرف زدن و عجلهای در نهادش خانه کرده است مرا پذیرفت. نخستین چیزی که جلب نظرم را کرد، تابلویی بود کار فرصت الدوله شیرازی مؤلف کتاب معروف آثار عجم. به پای دیوار رفتم و به دیدن تابلو پرداختم و مشغول شدن بدان و دیدن دیگر آثار قدیم و هنری که در جوانب اطاق بود وقت مرا گرفت و به جای آنکه از هردری سخن بگوییم ساعتی را با آثار هنری گذراندیم. همانجا به یاد مجله هنر و مردم افتادم و به تقی گفتم اگر اجازه بدهی چند اثر از مجموعه تو را به دوستداران هنر ایران معرفی کنم و حیف است که این گنجها در گوشة خانهها فراموش شده بماند. چرا ما ایرانیها نباید چنین اثر هنرمندانه فرصت را تاکنون شناخته باشیم. در ممالک دیگر هم افراد مالک قطعات نقاشی مهم و آثار هنری دیگر میباشند ولی اغلب آنها طی مقالات مورد نقد و شناختگی واقع شده است و هرکس عکس و توضیح آنها را از راه نشریات هنری در اختیار دارد. اما پردهای که اثر قلم فرصت شیرازی و در تصرف تقی تفضلی است قطعة آب رنگ بسیار خوشرنگ و ظریفی است و منظره شیراز را در سال 1318 قمری(قریب هفتاد سال قبل) نجیب و ملایم نشان میدهد با تفصیلی دربارة کوهها و خط خویش رقم کرده است و من عین آن را از لحاظ ضبط اطلاعات تاریخی آن عصر نقل میکنم تا یادگار گرامی این مرد ادیب هنرمند در مجله هنر و مردم برای آیندگان باقی بماند. و باید بدین اعتقاد رفت که اثرهای ملی در مکانهای عمومی نگاهداری شود نه در خانة افراد. این است شرحی که فرصت الدوله در ذیل نقاشی زیبا چشمگیر خود نوشته است:«در این صفحه نقشه جلگه و تکایا و بساتین سمت شمال شیراز جنت طراز است و از این شهر تا بدین امکنه بنا براختلاف و قوع آنها مسافت یک میل و بیشتر و کمترو نصف میل و ثلث و ربع آن را دارد. و این نقشه را درسنه یک هزار و سیصد و بیست هجری برداشت به دقت تمام از روی... در حالتی که بربالای بامی به ارتفاع هشت ذرع تقریباً بود اقل احقر ولایش افقر نصیرالدین میرزا آقای فرصت حسنی شیرازی غفرله امید که از معایبش چشم بپوشند و بحقارتش نکوشند. تفصیل ابنیه و امکنه آن را بنا برعددی که برخی جابجا گذاردهشده در ذیل نیز نگاشته آمد برای بصیرت نظر کنندگان بعون الله الملک المنان». (1)این کوه را کوه چهل مقام نامند چرا که در آن شگفتیها و غارهاست و در آن محرابی از جهت تمییز قبله است در ایام سابق مرتاضین اهل تصوف در آنها ریاضت کشیده به عبادت میگذرانیدند(2)تکیهای است بر بالای کوه بلکه یکی از چهل مقام مذکور است و سعتگاهی است دارای چند اطاق و دو آب انبار بزرگ و اینجا را چاه مرتضی علی (4)گویند چو در یکی از اطاقها چاهی است که با پله پایین میروند در قعر آن صفهای است بر آن نماز میکنند تفصیل این مکان و سایر امکنه در این نقشه را این احقر در کتاب آثار عجم مفصله نوشتهام که به طبع رسیده هرکه خواهد رجوع نماید. 3-تخت ضرابی 4-چهارطاق چهار پایه. 5-حافظیه....6-قوامیه. 7-چهل تنان. 8-عشق آباد. 9-هفت تنان. 10-جهان نما. 11-جهان نمای پایین. 12-باغ صاحب دیوان. 13-کوه بمون. 14-تخت نظام. 15-تنگ الله اکبر. 16-اطاق بالای طاق قرآنی بخط ریحان. 17-حسین آباد. 18-مشرقی. 19-عمارت درویش محمود. 20-باغچه علی. 21-باغ نوبوستانی. 22-پایین باغ. 23-مصلی. 24-تکیه باباکوهی. 25-بقعة شیخ. 26-قبرستان کهنه و قدیم. 27-گورستان نو. 28-دو سده است یکی منتهی میشود به باغ جهان نما یکی دیگر میرسد به باغ نو و آنها را مرحوم کریم خان وکیل زند طاب ثراه کشیده تمت بالخیره والسعاده. با توجه به اینکه پردههای نقاشی آب رنگ از عصر قاجاری زیاد نیست ارزش این اثر بهتر بر متخصصان روشن [7] میشود و برای بهتر نمودن قلم فرصته الدوله چنانکه مجله هنر و مردم بتوانند آن را بصورت رنگی در مجله منعکس کنند و به قطعی که بهتر کار فرصت الدوله عرضه گردد مناسبتر خواهد بود. اثر دیگری که بر دیوار اطاق تفضلی دیدم تابلویی است از سی و سه پل اصفهان اثر رخساری شاگردی معروف از مکتب و مدرس کمال الملک. این تابلو رنگ و روغن است و سی و سه پل را موقع افتاب تند بعد از ظهر نشان میدهد. بنحوی که تفضلی بیان کرد رخسار مدت ده ماه روی آن کار کرده است. سلیمههایی که قلم میزنند بر روی پرده پرورده، انعکاس نور تند، شبیه مردمانی که با لباس محلی در اطراف دهنههای پل دیده میشوند، کوه پر برف و سایههایی که در کوهها وجود دارد و بالاخره نقش درختها و طبیعت و حتی تیرهای چراغ برق و همه هنرمندانه است. پردهای است دلاویز و گیرنده که چشم از دیدن آن بسیار لذت میبرد. |
تفضلی در موسیقی به نواختن سه تار علاقند است و به همین ملاحظه مجموعهای از سه تار در طول ایام گرد آورده است که قدیمیترین آنها را از سه تار تراشان نود سال قبل است که علی الظاهر آنها را برای شاه یا یکی از شاهزادگان ساخته است. چون از خانة تقی تفضلی بیرون آمدم پیاده به سوی خانه خویش راه افتادم در راه با خویش دربارة این مجموعه میاندیشیدم که چگونه هر یک از پس گذشت زمان از تصاریف بیامان روزگار در امان مانده و شخص خوش ذوقی پیدا شده، و آنها را در یک جا جمع آوری و نگاهبان دلسوز آنها شده است و حالا بیایند و به او پیشنهاد کنند که آنها را به موزه بفروش چه خواهد گفت؟ مجله هنر و مروم ایرج افشار امیر تهرانی ح.ف |